دو کارشناس بازار سرمایه با اشاره به عدم نفع و حمایت دولت از رشد بورس، صندوقهای سرمایهگذاری را در گفت وگو با دنیای اقتصاد، بحران بلند مدت تری دانستند که جامعه سهامداری را متضرر میکند.
علی عصاری: این جنگ اگرچه ربط مستقیمی به ایران ندارد اما اسم ایران در تمام تحلیلها وجود دارد و خواه ناخواه درگیر این جنگ است. طبیعی است که در فضای ناامن جنگی، داراییها به سمت سرمایههای امن مانند طلا و دلار برود. تا زمانیکه درگیریها ادامه دار باشد فشارها بر بورس نیز ادامه دار خواهد بود.
در چنین شرایطی، موضوع دیگر ارزندگی نیست و همه در حال فرار به سمت داراییهای امن هستند. باید منتظر برقراری آرامش در فضای سیاسی بود. برای بازاری که هیچ حمایتی از آن نمیشود، هیچ تحلیلی از تحلیل سیاسی قدرتمندتر نیست. آنچه در گذشته اتفاقافتاده در تشدید واکنش بازار به جنگ موثر است.
مثبتهای دستوری به وسیله ممنوعیتهای فروش که به عنوان اقدام حمایتی انجام شد به شدت برای بازار نامناسب بود. با چنین حمایتی میشد چنین روزی را پیشبینی کرد چون وقتی سمت فروش بسته میشود این پیام مخابره میشود که وضعیت نامناسب است و تلاش بازارساز نیز بر حفظ سطوح موجود است نه حمایت واقعی و تقویت خرید.
حمایتها از بورس دستوری بوده و بالاخره شکسته شد و متاسفانه دیروز حقوقیها در صف اول فروش بودند. ریزش شاخص در پی افزایش ریسکهای سیاسی، اتفاق ترسناکی نیست و شاید حتی با نوسانی کوچک روزهای پیشرو فرصت خرید باشد اما رشد بورس به نفع سیاست گذار نیست. لذا از آن جلوگیری میشود. از طرف دیگر چون ریزشها به ضرر نیست با قدرت از آن جلوگیری نمیشود.
با این وجود با توجه به حضور و اعتراض سهامداران بسیار، سیاست گذار چارهای جز حمایت تا بازگشت شاخص به محدوده دو میلیون واحدی ندارد اما وضعیت این روزها کلا سیاسی است و هیچ تحلیل بنیادی یا تکنیکالی وجود ندارد. البته سیاست گذار در این وضعیت بر دافعهها دامن میزند.
مریم محبی: دیروز شاخص کل بیش از 50 هزار واحد ریزش داشت و یکدست قرمز پوش بود. حتی صندوقها نیز از این وضعیت مستثنی نبودند. این اتفاق در شرایطی افتاد که گزارشهای 6 ماه نخست سال در حالت مطلوب اعلامشده بود و بازار دلایل کافی برای رشد را داشت. در کنار آن قیمت دلار نیز افزایش پیدا کرده و بانکمرکزی در تلاش برای کنترل بهره بانکی است.
تمام دلایل میتوانستند اتفاقات مثبتی باشند و بازار را افزایشی کنند یا دستکم متعادل و مثبت نگه دارند. بدون شک ریزش قابلتوجه شاخص متاثر از جنگ است. هر اتفاقی که میافتد برای بازار سرمایه، زنگ خطر است و این نشاندهنده عدم بلوغ آن و ترس سهامداران است.
بازار در حال مواجهه با بحران بلندمدتتر و مربوط به صندوقهای سرمایهگذاری متعدد است که سازمان بورس به آنها مجوز داده و باعث شده داراییهای نقدی صندوقها بر روی بازار کم عمق اثرگذار باشند.
رویکرد مناسبی هم در برخورد با رفتارهای غیراخلاقی وجود ندارد و صندوقهای بورسی بجای حمایت به کسب سود از روشهای غیراخلاقی روی آوردهاند.
در چنین شرایطی امکان تعلیق بورس و توقف معاملات برای کوتاهمدت منطقی نیست مگر اینکه سازمان به این نتیجه برسد افزایش تعداد صندوقها بجز وارد کردن آثار مخرب بر تکتک نمادهای بورسی و ظلم به جامعه سهامدار اثر دیگری ندارد.
متاسفانه صندوقها از موقعیت سوءاستفاده کرده و جامعه سهامداری را متضرر میکنند. سازمان بورس باید تصمیم جدی درخصوص صندوقهایی که عملکرد غیرحرفهای داشتند، گرفته و با آنها برخورد کند. در غیر این صورت بحرانی جدی در بخش صندوقها متوجه بازار سرمایه و پول خواهد شد.