قدرتهای غربی تحمل تنشهای موجود در خاورمیانه را ندارند؛ چه از بابت امنیت حمل و نقل دریایی و چه از بابت قیمت نفت. به همین دلیل معادلات جنگی در منطقه، تنش ساز است. اقتصاد ایران هم از این موضوع کم آسیب نمیببند.
به گزارش شاخص آنلاین، جنگ در خاورمیانه جزئی از زندگی روزمره کشورهای فقیر این منطقه و کشورهایی است که دولتهای ضعیف و بیثبات دارند؛ یمن، سوریه، سرزمینهای فلسطین و لبنان هر یک به نوعی در تماس با عارضههای یاد شده هستند. این کشورها به منزله آتش زیر خاکستر، در امروز و آینده خاورمیانه نقش بازی میکنند.
شرایط این کشورها منطقه را مانند بمب آماده اشتعال نگه میدارد. گستردگی عمق بحران، به حدی است که هر بار زنگهای مناقشه به صدا در میآیند، پای کشورهای دیگر هم به آن باز میشود. به طور معمول ایران یکی از طرفهایی است که به دلیل دامنه تاثیرگذاریاش بر معادلات سیاسی در غرب و جنوب غرب آسیا وارد گود میشود.
بد ماجرا اینجاست که اقتصاد ایران به دلیل ویژگیهای محیطیاش در هنگام به آتش کشیده شدن منطقه، از آن تاثیر میپذیرد و این تاثیر را در طولانی مدت حفظ میکند. مورد دیگری که بر اقتصاد ایران تاثیر میگذارد، تهدید مستقیم ایران از سوی کشورهای غربی و به طور مشخص آمریکا برای حمله نظامی یا اقدامات واکنشی است.
برآمدن ترامپ در تهران
سال ۱۳۹۶ که قدرت در آمریکا به جمهوری خواهان متمایل به دونالد ترامپ و شبکه نخبگانی حول وی واگذار شد، نویده دهنده سالهای سختی بود. با اینکه دولت ترامپ بر اساس دکترین سیاست خارجی خود، از ابتدا قصد لشکرکشی به خاورمیانه و جنگ مستقیم با ایران را نداشت اما فارغ از جدایی آمریکا از برجام در ۱۸ اردیبهشت سال ۱۳۹۷، تهدیدهای لفطی ترامپ مناقشه برانگیز بودند؛ از جمله تهدید مستقیم سال ۱۳۹۸.
در دی ماه این سال، به دنبال بالا گرفتن تنش ها، ترامپ در توییتر اعلام کرد که ۵۲ نقطه در ایران برای حمله نشانهگذاری شده اند. بار دیگر در شهریور سال ۱۳۹۹ ترامپ تهدید کرد که هر واکنشی از سمت ایران را با شدت «هزار برابر» پاسخ میدهد.
به دنبال تهدیدهای گاه و بیگاه ترامپ از همان سال ۱۳۹۶ و شکل گرفتن این نگرانی که بالاخره جنگی به راه میافتد و گریزی از آن نیست، اقتصاد ایران واکنشهای عصبی خود را بروز داد.
خالی شدن اقتصاد از سرمایه
تشکیل سرمایه خالص اقتصاد ایران از سال ۱۳۹۷ به طور جدی فروریخت و اجزای حیاتی اقتصاد زیر فشار استرس محیطی قرار گرفتند. در سال ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ بدترین روزها برای سرمایهگذاری در اقتصاد ایران رقم خورد؛ چرا که تشکیل سرمایه ثابت خالص منفی شد؛ به طوری که این نرخ در سال ۱۳۹۷ به حدود ۱۸ همت میرسید اما در سال ۱۳۹۹ بیشتر از ۱۰ همت، در ناحیه زیر صفر رسوخ کرده بود.
این در شرایطی است که تشکیل سرمایه خالص از سال ۱۳۹۱ تا سال ۱۳۹۶ در یک روند نوسانی (افزایشی و کاهشی) قرار داشت اما در مجموع توانسته بود که یک رشد نسبتا پایدار و آهسته را در این مدت تجربه کند. در سال ۱۳۹۱ رشد تشکیل سرمایه خالص کمتر از ۴۰ همت بود اما در سال ۱۳۹۶ به بیشتر از این میزان رسید.
برعکس روند تنش سازی، دورههای تنش زدایی، حامل آرامش برای اقتصاد ایران هستند. در سال ۱۳۹۴ که برجام امضا شد، اقتصاد ایران به تشکیل سرمایه روی خوش نشان داد. در نتیجه، سرمایه خالص از کمتر از ۲۰ همت در سال ۱۳۹۴ به بیشتر از ۴۰ همت در سال ۱۳۹۶ رسید.
حال ناخوش سرمایه ثابت ناخالص
پس از سال ۱۳۹۶ سالهای سیاه اقتصاد حاکم شدند و اقتصاد ایران هیچگاه به روند برجامی ۹۴ تا ۹۶ بازنگشت. در زمینه تشکیل سرمایه ثابت ناخالص هم اوضاع تفاوتی نمیکند. برجام موجب شد که اقتصاد ایران در ۳ سال پیاپی ۹۴، ۹۵ و ۹۶ تشکیل سرمایه ناخالص را به ترتیب در حدود ۱۰۰ ، ۱۲۰ و ۱۴۰ همت تجربه کرد. با این وجود از سال ۱۳۹۷ روند برگشت.
در سال ۹۷ نرخ تشکل سرمایه ناخالص حدود ۱۱۵ همت بود و در سال ۹۸ و پس از آن به کمتر از ۱۰۰ همت رسید. اقتصاد ایران در همین حوالی سکته زد.
تاثیر تنش بر جهشهای ارزی
این سکته بازتاب خود را در نرخ ارز هم نشان داد. از سال ۱۳۹۱ تا سال ۱۳۹۶ نرخ ارز ۱۴۳۸ تومان افزایش یافت اما از ۱۳۹۶ تا پایان سال ۱۳۹۷ قیمت ۶۷۳۸ تومان جهش کرد و از ۴۰۴۵ به ۱۰۷۸۳ تومان رسید. جهش بعدی ارز، تحت تاثیر شوکهای بیرونی در سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ اتفاق افتاد.
قیمت ارز در این بازه حدود ۱ساله با ۹۹۶۹ تومان افزایش از ۱۲ هزار و ۹۱۸ تومان در پایان سال ۹۸ به ۲۲۸۸۷ در پایان سال ۱۳۹۹ رسید. شوکهای ارزی در سالهای بعد هم به شکلی خزنده ادامه جاری بودند؛ به طوری که نرخ ارز به بیشتر از ۵۲ هزار تومان در روزهای اخیر رسیده است.
آثار اقتصادی آغاز جنگ غزه
با حمله حماس به اسراییل، خاطره آثار اقتصادی تنشهای کهنه خاورمیانه تازه شد. در روز آغاز جنگ، دلار در تهران ۲.۸۷ درصد جهش کرد و از ۵۰۴۰۴ تومان در روز ۱۴ مهر به ۵۱۸۴۹ تومان در روز بعد (شروع نزاع) رسید. اما این کافی نبود و روز ۱۶ مهر قیمت دلار به ۵۲۱۳۱ تومان رسید. در عرض دو روز (۱۵ و ۱۶ مهر) دلار ۳.۴۳ درصد نسب به روز چهاردهم مهر رشد کرد.
جالب اینجاست که در روز ۱۶ مهر، یعنی یک روز پس از حمله حماس، بیشترین قیمت دلار ۵۳۰۵۴ تومان بود که نشان میداد که آرامش کوتاه بازار حول قیمت ۴۹ هزار تومان موقت و یک تلنگر کافی است که تا اقتصاد ایران تنشهای داخلی را با تنشهای منطقهای پیوند بزند.
وضعیت پس از برجام و پس آغاز جنگ غزه، نشان میدهد که اقتصاد ایران، خیلی زود از شوکهای بیرونی تاثیر میپذیرد و خیلی دیر آثار آنها را پس میزند تا با وضعیت جدید به تعادل برسد و شوکهای بعدی را تجربه کند.
در روز ۲۲ دی ماه که آمریکا و انگلیس در واکنش به حملات حوثیها به کشتیهای تجاری در دریای سرخ و خلیج عدن، تهاجم خود را به مواضع آنها در یمن آغاز کردند، بازار به دلیل تعطیلات پایان هفته بسته بود اما از روز پس از آن، دلار به بالاتر از ۵۲ هزار تومان جهش کرد.
با توجه به اینکه برخی جریانهای تندرو در آمریکا، حمله به حوثیها را کافی نمیدانند و ایران را مقصر حملات حوثیها تلقی میکنند و لیندا توماس گرینفیلد، نماینده آمریکا در شورای امنیت، اعلام کرده است که باید نقش ایران هم در حمایت از حوثیها روشن شود، بازار نگرانی بیشتری از خود بروز داد. به این ترتیب قیمت دلار بالاتر از ۵۲ هزار تومان تثبیت شد.
مشخص نیست که تنشها چه زمانی پایان مییابند اما هرچه هست اقتصاد ایران از روزهای پرتنش در خاورمیانه و تهدیدهای مستقیم هراس دارد و ساحلی آرام را میجوید.