با توجه به کاندیداهایی که تا الان مشخص شدند، ما یک دوقطبی جدی در اینجا خواهیمداشت. یک قطب کاملا معتقد است که اقتصاد باید آزاد باشد و محیط سیاست باید محیط دموکراتیک باشد.
قطب دیگر عملا با این تفکر لیبرال دموکراسی مخالفت میکند، آزادی اقتصادی را قبول ندارد و از طرفی در این تفکر اگرچه رایگیری داریم اما این رایگیری هم عملا هدایت شدهاست.
بستگی دارد کدامیک از این دوگروه در نهایت بتوانند در انتخابات پیروز شوند. اگر گروه تثبیتگرها پیروز شوند طبیعتا تاثیر منفی زیادی بر بازار سرمایه خواهد داشت، چون دوباره به سمت سرکوب نرخ ارز خواهند رفت و سیاستهای کنترل نرخ ارز را پیشمیبرند و هرچند ظاهرا اتفاق خوبی است که نرخ ارز ثابت بماند و کنترل شود اما در بلندمدت شرکتهای تولیدی و در نهایت کلیت بازار سرمایه تحتفشار شدیدی قرار میگیرد و به اقتصاد کشور فشار میآید.
اما اگر گروه مقابل در انتخابات پیروز شود و سر کار بیاید که طرفدار لیبرالدموکراسی است، طبیعتا به سمت مذاکره میروند و تلاش میکنند تحریمها برداشته شود و از طرفی اجازه میدهند در داخل اقتصاد شرکتها کمی آزادتر باشند.
طبیعتا اگر این گروه سر کار باشند و بازار این چشمانداز را داشتهباشد که تحریمها میتواند برداشته شود، تاثیر خوبی بر محیط اقتصاد و بازار سرمایه خواهد گذاشت.
اتفاقی که در بازار سرمایه افتاده و تاثیر منفی بر بازار گذاشته، بیشتر این بوده که در این مدت نرخ بهره دائما به سمت بالا رفته و هرچه نرخ بهره به سمت بالا برود، نسبت P/R پایینتر میآید و طبیعتا روی بورس تاثیر منفی میگذارد و باعث میشود نسبت P/E در بورس افت کند، سود شرکتها ثابت است و قیمت سهام شروع به افتکردن میکند و به اینصورت خود را نشان میدهد.
مساله دیگری که داشتیم این بود که هزینه شرکتها به دلیل تورم دائما بیشتر میشد و برخی از شرکتها از محل سرکوب دلار نیما تاثیر منفی گرفتند و برخی از شرکتها که فروش داخلی دارند نیز از محل سرکوب افزایش نرخ تاثیر منفی گرفتند، حاشیه سودها کم میشد و این باعث میشد سود شرکتها افت کند؛ یعنی ما از دو منظر در بازار مشکل داشتیم؛ یک منظر این بود که P/E بازار اصلاح میکرد و یک منظر اینکه سود شرکتها افت میکرد.
اتفاقی که در هفته گذشته افتاد این بود که بعد از ریزشهای سنگینی که رخداد و اعتراضات زیادی را بهدنبال داشت، جلسهای گذاشتند و تصمیم بر این شد که ابلاغیهای صادر شود، البته معلوم نیست این ابلاغیه اجرا شود یا خیر اما قرار است بانکها نرخ سود را رعایت کنند، یعنی عددی که الان تا بالای 34درصد در اوراق اخزا رفته به سمت پایین برگردد و سود صندوقهای درآمد ثابت هم مقداری به پایین برگردد و از طرفی سودی که بانکها برای سپردهها پرداخت میکنند هم مقداری افت کند و جمع اینها میتواند باعث شود نرخ سود پایین بیاید؛ نسبت P/R بالا بیاید و فشاری که بر P/E بازار وجود دارد، برداشته شود.
این موضوع میتواند عامل مثبتی برای تاثیرگذاری مثبت بر بازار باشد.
عامل دوم هم این بود که نرخ دلار نیمایی در هفته گذشته 2هزارتومان رشد کرد و به 42هزارتومان رسید. رشد نرخ دلار نیما نیز طبیعتا باعث میشود نرخ فروش شرکتها رشد کند و سوددهی شرکتها مقداری افزایش پیدا کند و این دو اتفاق در هفته گذشته باعث شد مقداری از فشار فروش سنگینی که در بازار وجود داشت برداشته شود و این باعث شد با قدرت خرید کمی بازار شروع به مثبتشدن کند.
اگر سیاست بر همین منوال که الان هست باشد و نرخ سود کنترل شود، بازار سرمایه میتواند نفسی بکشد و از این فشار سنگینی که در این مدت بر دوشش بود، خارج شود اما بهشرطی که این دو عامل مثبتکننده پابرجا بمانند؛ مثلا اگر دلار نیما دوباره نرخ پایینتر نرود و در نتیجه این جو مثبت وضعیت بازار فعلا در همین محدوده باقی خواهد ماند.