«کودتای ۲۸ مرداد» همواره این پرسش را ایجاد میکند: اگر محمد مصدق میماند، آیا اقتصاد ایران به توسعه میرسید و وقایع سالهای بعد رقم نمیخورد؟
به گزارش شاخص آنلاین، محمد مصدق برای اقتصاد ایران چه دستاوردها و مضراتی داشت؟ قسمتی از این پرسش که مربوط به دستاورهای اوست، برای طرفدارانش جذاب است؛ تا طرح هرگونه انتقادی. اما مصدق، به عنوان نخست وزیر ایران (۱۳۳۰ تا ۱۳۳۲) و یک شاهزاده قجری را باید از هر دو جنبه دید.
طرفداران مصدق او را احیاگر مشروطه و حقوق و آزادیهایی میدانند که در این دوره به دست آمدند؛ اما آیا واقعا مصدق میراث اقتصادی دوران مشروطه را که به احیا و قدرت گرفتن نسل جدیدی از کارآفرینان منجر شد، زنده ساخت یا اینکه اساسا آنچه به اجرا گذاشت، موجب ضعف و زوال اقتصاد ایران شد؟
مهمترین نقطه در کارنامه اقتصادی مصدق، قیام علیه شرکت نفت ایران و انگلیس و به چالش کشیدن موقعیت حقوقی آن بود. طرفدارانش میگویند که او با خلع ید شرکت نفت انگلستان و ایران از صنایع نفت جنوب، راه اقتصاد بدون نفت را بنیان گذاشت. انگلیس در پاسخ جلوی صادرات نفت ایران را گرفت و در داخل ایران هم کمپینی سیاسی علیه مصدق به راه انداخت تا او را سرنگون کند.
ناسیونالیسم رمانتیک و اجنبی ستیز
واکنش انگلیس برای طرفداران مصدق نمود موفقیت او به حساب میآید اما مخالفانش نظر دیگری دارند. برای نمونه موسی غنی نژاد، اقتصاددان مصدق را به پی ریزی ناسیونالیسم رمانتیک و اجنبی ستیز متهم میکند؛ ناسیونالیسمی که به دستاوردهای حیاتی جنبش مشروطهخواهی ضربههای مهلکی وارد ساخت.
در زمانی که به دلیل پافشاریهای مصدق بر قطع شریانهای تنفس انگلیس، جلوی صادرات نفت ایران گرفته شد، استخراج و صادرات نفت ایران تنها با کمک انگلیسیها ممکن بود؛ ایرانیها نه دانش داشتند و نه سرمایه. اما پشتوانه تاریخی مشروطه و مخالفت با پهلوی، به آنها غروری را میداد که شاید در کمتر برهه تاریخی به این میزان، رنگ و بوی ناسیونالیستی داشت.
سال ۱۳۲۹ که شریانهای متصل کننده نفت ایران به جهان خارج قطع شد، میزان درآمد نفتی کشور به ۲ میلیارد و ۲۱۸ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان میرسد؛ در حالی که صادرات غیرنفتی به ۳۵۶ میلیون و ۳۰۰ هزار تومان میرسید. در واقع صادرات غیرنفتی تنها حدود ۱۶ درصد درآمدهای نفتی را پوشش میداد.
با این وجود، وجهه خارجی مصدق برای او مهمتر بود؛ چرا که در جهان به عنوان رهبر مبارزه با استعمار مطرح شده بود. او باید تا ته این راه را میرفت تا مصر و سایر کشورها را علیه انگیس به قیام وادار کند. کار تا جایی پیش رفت که کشورهای عربی به او لقب «زعیم الشرق» را دادند و نامش را بر روی خیابانها گذاشتند.
واقعیت نفتی اقصاد ایران
با این وجود، واقعیت این است که نفت را نه در آن زمان و نه حالا، نمیتوان از اقتصاد ایران حذف کرد. اقتصاد بدون نفت، راه درمان برای یک اقتصاد نفتی نیست؛ بلکه راه کشتنش محسوب میشود. به گفته غنی نژاد، «وقتی تحریم شروع شد، دور و بریهای دکتر مصدق، گفتند نفت بلای سیاه است و تحریم موهبت است. اما نتیجه آن بود که به مردم فشار آمد و مردم ناراضی شدند.»
البته مصدق ایدههایی داشت که اگر همراه با اقتصاد نقتی پیش میرفتند، میتوانستند چند دهه پیش، ایران را به دروازه توسعه برساند. برای نمونه، مصدق اولین فردی بود که بر روی احداث راه آهن شرق به غرب اصرار کرد؛ البته با این انگیزه که راه آهن شمال به جنوب را که گفته میشد، برای ایران عواید چندانی نداشت از دست انگلیس خارج کند.
به همین دلیل او پیشنهاد داد که با ۲۲ میلیون تومان سرمایه گذاری، یک کارخانه قند ساخته و با عواید آن راه آهن شرق به غرب که سودده است، ساخته شود.
اینگونه حمل و نقل کالاها از مسیر جاده ابریشم انجام میشد که به نفع ایران است. به گفته مصدق، راه آهن شمال به جنوب، در مسیر بندر محمره (خرمشهر) به بندر جز (گز) برای کاربرد نظامی و نه تجاری طراحی شده است. اشغال ایران در جریان جنگ جهانی دوم، به وسیله همین خط ریلی انجام شد.
اقدام دیگر مصدق، حمایت از کارگران است. در دوره نخست وزیری او (۱۳۳۱) «لایحه قانونی بیمههای اجتماعی کارگران» تصویب و سازمان بیمه اجتماعی کارگران تاسیس شد.