افزایش ارزش دلار به فراتر از ۵۵ هزار تومان، این پرسش را به وجود آورده است که تا پایان سال ۱۴۰۳ انتظار چه چشم اندازی را باید داشته باشیم؟ برای اینکه پاسخ این پرسش را بدهم باید به شاخصهای اقتصادی و تغییرات آنها اشارهای گذرا داشته باشم.
ابتدای سال ۱۴۰۲ کل نقدینگی کشور بالاتر از ۶۰۰۰ هزار همت بود، اما جالا حدود ۷۵۰۰ هزار همت است. گرچه بانک مرکزی از کاهش شتاب نقدینگی خبر میدهد، اما به هر حال نقدینگی رشد کرده است.
از طرفی خالص داراییهای خارجی بانک مرکزی از ۶۸۲ هزار و ۴۳۰ میلیارد تومان در اسفند سال ۱۴۰۱ به حدود ۴۹۲ همت در شهریور ماه ۱۴۰۲ کاهش یافته است که نشان دهنده کاهش حدود ۱۹۰ همتی است. این میزان دارایی خارجی به شکل ارز در بازار ریخته و در عوض آن اسکناس جمع میشود.
این میزان تزریق به بازار به شکل اسکناس (ارز) یا حواله انجام شده است. با این وجود، دلار به پایینتر از ۴۹ هزار تومان نرسید. این نشان میدهد که حتما تقاضای بالاتری وجود داشته است. در شرایط کنونی، تا پایان سال، نقدینگی به حدود ۸۲۰۰ هزار همت میرسید. در شرایطی که رشد اقتصادی ناپایدار حول ۳ درصد در اقتصاد ایران حاکم است، دلار در پایان سال حدود ۵۸ تا ۶۰ هزار تومان ارزش دارد. این ارزش منطقی دلار با شرایط کنونی است.
نکتهای که باید در نظر داشته باشیم، این است که از ابتدای سال تاکنون دلار رشد زیادی نداشته است. ۱۴ فروردین ماه قیمت دلار ۵۳ هزار و ۳۰ تومان بود که در نتیجه تا ماه جاری حدود ۵ درصد رشد کرده است؛ در حالی که تورم در سال ۱۴۰۲ به بالاتر از ۴۰ درصد میرسد.
در جنین شرایطی، نگرانیهایی پیرامون تاثیر حباب سکه بر قیمت ارز به وجود آمده است. آقای سیف، رئیس کل سابق بانک مرکزی، گفته است که اگر حباب سکه کنترل نشود، میتواند به افزایش قیمت دلار بیانجامد. در این مورد، باید به چند نکته توجه داشته باشیم. نکته اول این است: ارزش سکه از ۲ پارامتر تبعیت میکند؛ یکی طلای جهانی و دیگری ارزش دلار در ایران.
نکته دوم که باید به آن توجه داشته باشیم، این است که اگر از حرکت دلار به شکل نقد جلوگیری کنیم و دست و پای آن را ببندیم، سرمایه گذاران دلار، روی سکه تمرکز میکنند. در نتیجه تقاضای سکه بالا میرود و به خود حباب میگیرد. اما حباب سکه از کجا شروع شد؟ از همان زمان که قیمت ۴۲۰۰ را برای ارز تعریف کردند؛ در شرایطی که ارزش دلار بالاتر از ۶ هزار تومان بود.
سرمایه گذار وقتی این رفتارها را میدیدید، با خود میگفت، حالا که دلار نمیشود، سکه میخریم. در نتیجه سکه هم حباب گرفت. از آنجا که دلار بر روی قیمت سکه، تاثیر میگذارد، هر اتفاقی که برای دلار رقم بزنیم، نتایجش را روی سکه هم میبینیم اما برعکس آن ممکن نیست؛ چرا که از علت به معلول میرسیم و نه عکس آن.
زمانی که رئیس کل سابق بانک مرکزی توصیه میکند که سکه را کنترل کنید تا دلار به پرواز درنیاید، میرساند که اینها برای تثبیت نرخ تلاش میکنند. آقای سیف در دوران خودش هم تفکر تثبیت را داشت. آقای همتی هم در مقام رئیس کل بانک مرکزی، همین گونه عمل میکرد.
اما اقتصاد راه خودش را میرود؛ اقتصاد اشتباه نمیکند و دروغ نمیگوید. اقتصاد ایران، میگوید که عملش تورمی است. هرسال رشد پایه پولی، حجم نقدینگی و ضریب فزاینده پولی بالاتر و بالاتر میروند. در چنین شرایطی، نمیتوان انتظار کاهش تورم و افت قیمت کالاها را داشت.
اینکه ارزانی را پیش بینی کنیم، ناشی از سطحی نگری به اقتصاد است. واقعیت این است که در دهه ۹۰ به اندازه استهلاک، در اقتصاد ایران سرمایهگذاری نشده است. تشکیل سرمایه به شدت تضعیف شده است. از هر جا که دولت کم میآورد، چند برابر بودجه عمرانی را کاهش میدهد. تقریبا از سرمایهگذاری خارجی در ایران ناامید شده ایم. با این شرایط، نمیتوان نقدینگی، پایه پایه و… را کنترل کرد و انتظار ارزان شدن چشمگیر ارز را داشت.