جهش بیشتر از ۲۰ درصدی قیمت دلار از ابتدای سال تاکنون، در محافل مختلف خارج از انتظار توصیف میشود. اینکه انتظار داشته باشیم، نرخ دلار در حدود ۵۰ هزار تومان باقی بماند، بسیار غیرمنطقی است. البته برخی بر این باورند که تنشهای این روزهای منطقه و آشوبی که به پا شده، موجب جهش نرخ ارز شده است.
از نگاه این عده با اولین سیگنالهایی که صلح را مخابره کنند، نرخ دلار مجدد به همان ۵۰ هزار تومان یا رقمی بین ۵۰ تا ۵۵ تومان برمی گردد؛ چرا که به مشکلات اقتصاد ایران چیزی اضافه نشده است و حتی شاهد کاهش اثرگذاری متغیرهای پولی (نقدینگی، پایه پولی و شبه پول) هستیم. این عده در تحلیل خود به افزایش فروش خارجی نفت ایران هم استناد میکنند.
اما با وجود افزایش فروش نفت به ۲ میلیون بشکه در روز و کاهش سرعت رشد نقدینگی و کاهش رشد پایه پولی نسبت به پایان سال ۱۴۰۱، مشکلات اقتصاد ایران از قبیل نرخ تشکیل سرمایه نزدیک به صفر در دهه ۹۰، کاهش پشت سرهم سرمایه ثابت خالص و ناخالص از سالهای ۹۶ و ۹۷ به بعد، نرخ رشد نقدینگی بالای ۲۵ درصد در دی ماه امسال و تورم بالاتر از ۴۰ درصد، اجازه کاهش نرخ ارز را نمیدهند.
واقعیت این است که تثبیت تورم سالانه در سطوح بالاتر از ۴۰ درصد، حتی اگر با افزایش سالانه ۴۰ درصدی نرخ ارز پاسخ داده نشود،در برهههای زمانی مختلف اثر خود را نشان میدهد.
از پس از سال ۱۳۹۸ که تحریمهای تازه علیه بانک مرکزی ایران تصویب شد، همبستگی نرخ ارز و تورم تشدید شد. اگر در گذشته میتوانستیم نرخ ارز را ثابت نگه داریم، به این دلیل بود که تورمهای پایینتری را تجربه میکردیم؛ مانند دوران ۱۰سالهای که نرخ ارز در حدود هزار تومان باقی ماند.
اما امروز به اعداد بیسابقهای در نرخ ارز رسیده ایم. در چنین شرایطی، زمانی که تورم بالا میرود اما بازار ارز تکان نمیخورد یا در ارقام بزرگ جابجا نمیشود، نباید این پیام را مخابره کرد یا این انتظار را داشت که اوضاع درست میشود.
در چنین وضعیتی حتی اگر بخواهیم نرخ ارز را تثبیت کنیم، بازار به دنبال بهانهای میگردد که فشار انباشته تورم را در جابجاییهای نرح ارز نشان دهد. در شرایطی که تورم به بالاتر از ۴۰ درصد میرسد، تثبیت نرخ ارز این پیام را میرساند که نشتی در اقتصاد وجود دارد.
اگر در گذشته نرخ ارز با با تورم ۱۵ درصد به زحمت در عرض ۵ تا ۱۰ سال ۳ برابر میشد اما حالا به زحمت بتوان ۱ سال نرخ ارز را ثابت نگه داشت. برای نمونه قیمت دلار در ابتدای ۱۴۰۱ حدود ۲۶ هزار تومان بود اما در پایان این سال به حدود ۴۴ هزار تومان رسید. ابتدای امسال هم دلار ۴۴ هزار تومان بود و حالا به ۵۸ هزار تومان رسیده است.
در شرایطی که تورم به بالاتر از ۴۰ درصد میرسد، نمیتوان با اتکا به سیاست پولی مانند نرخ بهره نرخ ارز را کنترل کرد. سیاستهایی مانند وضع نرخ ۳۰ درصدی از بابت جذب نقدینگی در قالب سپردههای بانکی و گواهی سپرده خاص در چنین شرایطی نمیتواند چندان بر نرخ ارز تاثیر گذار باشد.
اینکه بانک مرکزی انتظار داشته باشد که بانکها منابع را هدایت کنند تا نقدینگی برای ۱ سال جذب شود، کارآمد نیست. برای مثال هدف فدرال رزرو از تعیین سیاستهای پولی این نیست که بانکها در بازار مداخله و منابع را هدایت و توزیع کنند.
از سویی دیگر، نهادهایی که میخواهند در بازار ارز مداخه کنند، بیاعتبار شده اند. نمونهاش اتفاقات سال ۱۳۹۱ بود که بانکها به دستور بانک مرکزی سپرده ارزی جذب کردند اما پرداخت آن را با ریال و با نرخ ۱۲۲۶ تومان انجام دادند. این تاثیر بدی بر اعتبار بانک مرکزی به عنوان نهاد فعال بازار پول و ارز گذاشت.
با این حساب کنترل نرخ ارز با نرخهای تورم کنونی و این سیاستهای پولی شدنی نیست. تثبیت نرخ ارز جواب نداده است اما همچنان با وجود تورم بالا ادامه دارد.
بیشتر بخوانید